اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم (World Anti-communist League ) که توسط چیانگ کای شک Tchang Kaï-Chek، سون میانگ مون Sun Myung Moon و جنایتکاران جنگی در حزب نازی و ژاپنی بنیانگذاری شده بود، پیش از همه نیکسون بود که از روش های آن برای عملیات ضد شورش در آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین استفاده کرد. هفت تن از رؤسای دولت در اجرای این طرح شرکت داشتند. این طرح در دوران ریگان دوباره فعال شد و طی دوران جنگ سرد به ابزاری برای مجتمع نظامی و صنعتی ایالات متحده و سازمان سیا تبدیل گردید. اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم سوء قصد های سیاسی و آموزش ضد چریکی را در تمام مناطق بحرانی به اجرا گذاشت، به انضمام عملیات در افغانستان یعنی منطقه ای که اوسامه بن لادن نمایندگی آن را به عهده داشت.
در پایان جنگ جهانی دوم، سرویس های مخفی ایالات متحده (stay-behind) [1]مأموران نازی، فاشیست و اوستاشی oustachis (اوستاشی به معنی شورشی، به زبان صرب و کروآسی، جنبش جدائی طلب کروآسی، فاشیست، ضد سامی و ضد یوگوسلاو) را برای ایجاد شبکۀ ضد کمونیستی خریداری کرد. اگر مأموران به خدمت گرفته شده در کشورهائی که در آینده به اتحادیۀ آتلانتیک می پیوستند، می بایستی مخفی بمانند، مأمورانی که به کشورهای تحت کنترل شوروی تعلق داشتند، می بایستی به شکل آشکار عمل کنند.
در نتیجه اتحادیۀ بین المللی فاشیسم در سال 1946 تشکیل شد تا حرکات مأمورانی را که از شرق به غرب مهاجرت کرده بودند همآهنگ سازد : اردوگاه ضد بلشویک (Anti-Bolshevik Bloc of Nations – ABN). فاشیست های اوکرائینی، مجازستانی، رمانیائی، کروآسی، بلغاری، اسلواکی، لیتوانی و غیره زیر چتر یاروسلاو استتسکو Yaroslav Stetsko گردهم آمدند. رهبر همکاران نازی ها در اوکراوین، استتسکو به عنوان مسئول کشتار 700 نفر در لوود Lvov به تاریخ 2 ژوئیۀ 1941 شناخته شده است که قربانیان این فاجعه غالباً یهودی بودند.
هشت سال بعد از پایان جنگ کره، ایالات متحده جایگزین فرانسه در هندوچین شد [2]. رئیس جمهور آیزنهاور ساخت و ساز دفاع منطقه ای جدیدی را در رویاروئی با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و چین ایجاد می کند. در 8 سپتامبر 1954 سیتو (سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی) بر اساس الگوی ناتو ایجاد شد و اعضای آن شامل کشورهای استرالیا، زلاند نو، پاکستان، فیلیپین، تایلند، انگلستان و ایالات متحده بود. در 2 دسامبر، این ساخت و ساز با پیمان دفاع متقابل ایالات متحده و تایوان تکمیل شد [3]. به موازات این تشکیلات، سازمان سیا به مدیریت آلن دالس Allen Dulles سرویس های اطلاعاتی این دولت ها را سازماندهی کرد و سازمانی نیز برای ارتباط بین گروه های ضد کمونیست منطقه به وجود آورد. بر این اساس بود که پیرامون خود چیانگ کای شک اتحادیۀ ضد کمونیست خلق های آسیا تشکل یافت ( (Asian People’s Anti-Communist League .
علاوه بر رئیس جمهور تایوان چیانگ کای شک، در صفوف اتحادیۀ ضد کمونیست خلق های آسیا پارک چونگ هی Park Chung Hee دیده می شود که بعداً به مقام ریاست جمهوری کرۀ جنوبی نائل می آید، ریوشی ساساکاوا Ryiochi Sasakawa جنایتکار جنگی که به میلیاردر و نیکوکار حزب لیبرال ژاپن تبدیل شد، و به همین گونه سون میانگ مون [4] پیغمبر کلیسای اتحاد(ادعا کرده بود که وقتی 15 ساله بوده مسیح بر او ظاهر شده)، ژنرال پرافام کولاپیشتیر Prapham Kulapichtir (تایلند)، رئیس جمهور فردیناند مارکوس Ferdinand Marcos (فیلیپین)، شاهزاده سوپاسینو Sopasaino (لائوس) [5]، سرهنگ دو دانگ کونگ Do Dang Cong (نمایندۀ رئیس جمهور نگوین وان تیو Nguyen Van Thieu، ویتنام) و غیره.
اتحادیۀ ضد کمونیسم خلق های آسیا کاملاً زیر کنترل ری کلین Ray S. Cline بود که ریاست پست سازمان سیا در تایوان را به عهده داشت و بعداً پست معاونت سازمان سیا را به عهده گرفت [6]. اتحادیۀ ضد کمونیسم بولتن آسیا Asian Bulletin منتشر می کند که سر دبیری آن به عهدۀ میکائل لاساتر Michael Lasater بود که در آینده مسئول بنیاد هریتاژ Fondation Héritage در آسیا [7]خواهد شد.
ایجاد اتحادیۀ بین المللی ضد کمونیسم
از سال 1958، رئیس اردوگاه ضد بلشویک در گردهمآئی های سالانۀ اتحادیۀ ضد کمونیست خلق های آسیا در تایپه (پایتخت تایوان) شرکت می کند. ری کلین و استتسکو بنیانگذاری آکادمی نظامی تایوان را تحت نظارت دارند، مؤسسه ای مسئولیت آموزش کادرهای رژیم چیانگ کای شک را برای سرکوب کمونیست ها به عهده می گیرد. آکادمی از ضمیمه های آسیائی در رابطه با مرکز تحقیقاتی جنگ روانی در فورت براگ Fort Braggدر ایالات متحده و مدرسۀ آمریکائی پاناما بود [8].
به تدریج، سازمان سیا شبکه ای از گروه های سیاسی و مستشار در زمینۀ ضد شورش در سطح جهانی تربیت کرد.
در سال 1967، اردوگاه ضد بلشویک و اتحادیۀ ضد کمونیست خلق های آسیا (l’ABN et l’APACL) در یکدیگر ادغام شدند و اتحادیۀ جهانی ضد کمونیست (World Anti-Communist League - WACL) را به وجود آوردند و فعالیت های خود را به تمام « جهان آزاد » گسترش دادند. بین اعضای جدید، می توانیم از لوس تکوس Los Tecos یا لژیون شاه مسیح Légion du Christ-Roi نام ببریم، یک گروه فاشیست مکزیکی که از طی جنگ جهانی دوم ایجاد شد. نخستین جهش اتحادیه طی سال های 1973-1975 وقتی که ریجارد نیکسون و مشاور امنیتی اش هانری کیسینجر وارد کاخ سفید شدند به وقوع پیوست.
امور مالی آن به شکل سخاوتمندانه توسط کلیسای متحد (کلیسای سون میانگ مون) تأمین می شد. با این وجود، چنین واقعیتی از سال 1975 به شکل رسمی انجام نمی گرفت. سون میاانگ مون مدعی بود که اتحادیه را ترک گفته است، ولی رهبریت خود را با میانجیگری نمایندۀ ژاپنی خود اوزامی کوبوکی Osami Kuboki ادامه می داد.
نقش اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم در اجرای طرح های فونیکس Phoenix (71-1968) و کوندور Condor (77-1976) پیشبینی سوء قصد هزاران نفر از افراد مظنون و طرفدار کمونیست در آسیای جنوب شرقی و در آمریکای لاتین بود که مدارک کافی نیز در مورد آن وجود دارد.
عملیات فونیکس در ویتنام احتمالاً توسط ستاد مشترک نیروهای رزمی
Joint Unconventionnal Warfare Task Force به فرماندهی سرلشکر جان کیرک سیگلوب John Kirk Singlaubبود که بعداً ریاست اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم را به عهده می گیرد. با این وجود سرلشکر سیگلوب همیشه دخالت خود را در این عملیات کتمان کرده است.
از سوی دیگر، ژنرال هوگو بانزر خوارس Hugo Banzer Juarez که دیکتاتوری خود را از سال 1971 تا 1978 به بولیوی تحمیل کرد، ریاست شاخۀ اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم را در آمریکای لاتین به عهده گرفته بود. در سال 1975، او طرح حذف دائمی مخالفان کمونیست خود را سازماندهی کرد. طرح بانزر طی گردهمآئی اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم شاخۀ آمریکای لاتین با حضور دیکتاتور پاراگوئه ژنرال آلفردو استرواسنر Alfredo Stroessner در سال 1977 به عنوان الگوی راهنما مطرح شد که می بایستی پی گیری کنند. یکی از مواردی که به پیکرۀ این الگو تعلق داشت وتوسط هیئت نمایندگی پاراگوئه در گردهمآئی اتحادیۀ جهانی ضد کمونیستی در سال 1978 مطرح شد و به تصویب رسید، حذف کشیش ها و روحانیون خدا پرست در تمام آمریکای لاتین بود که برای آزادی تبلیغ می کردند [9].
ولی مشخصاً از نقش اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم در این دوره در رابطه با تنش هائی که در اروپا به وقوع پیوسته بود بی اطلاع هستیم. فراسوآ دوپرا François Duprat فرانسوی، بنیانگذار نظم نوین، جیورجیو آلمیرانت Giorgio Almirante ایتالیائی، بنیانگذار جنبش اجتماعی ایتالیا MSI (Italian Social Movement) (که بعدا به جنبش اجتماعی راست ایتالیا تبدیل شد)، پل وانکرهوف Paul Vankerhoven بلژیکی، رئیس دایرۀ ملت ها و بسیاری دیگر در این مبارزۀ ضد کمونیستی شرکت داشتند. و همین اتحادیه بود که استفانو دل شیای Stefano delle Chiaie [10] را در پایان مأموریتش و وقتی دستگاه دادگستری ایتالیا به اتهام تروریسم او را مورد پی گرد قرار داده بود، به کشورش بولیوی که تحت فرمانروائی دیکتاتوری هوگو بانزر بود بازگرداند. استفانو شیای به محض ورودش به عنوان معاون کلوس باربی Klaus Barbie برگزیده شد و در رأس اسکادران مرگ قرار گرفت.
در پایان باید اشاره کنیم که البته مدارک اندکی در مورد نقش اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم در جنگ لبنان وجود دارد.
دست کم می دانیم که اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم تعدادی مزدور مسلح در صفوف شبه نظامیان مسیحی رئیس جمهور پیشین کامیل شامون Camille Chamoun را در سال 1975 چند هفته پیش از آغاز جنگ به استخدام خود درآورد.
در سال 1977، جیمی کارتر با ورود به کاخ سفید تصمیم گرفت که به این اعمال کثیف پیشینیان خود پایان دهد. او دریابد استانفیلد تورنر Stanfield Turner به ریاست سازمان سیا برگزید و بر آن شد تا رژیم های اقتدارگرای آمریکای لاتین را سرنگون کند.
در این دوران برای اتحادیۀ جهانی ضد کمونیست دوران قحطی پول فرا می رسد و از این پس تأمین امور مالی تنها به امکانات مالی اعضا بستگی می یابد. پس از این تحولات اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم به پناهگاه و یا باشگاه جریان ضد کارتر تبدیل می شود که روزهای بهتری را آماده می کنند و خود بخود مناسباتی با سازمان های مهم ضد کارتر در خود ایالات متحده بر قرار می سازند، (National Coalition for Peace Through Strength). این جبهۀ مخالف حاصل مشاوت امنیتی آمریکا American Security Council بود که آیزنهاور آن را «مجموعۀ نظامی و صنعتی» می نامید [11].
جبهۀ ضد کارتر به ریاست مشترک ژنرال دانیل او گراهام Daniel O’Graham [12] است که با جرج بوش George H. Bush و به همین گونه ژنرال جان سینگلوب [13]توطئۀ کشف تهدید شوروی را در بطن هیئت پیپ که آن را تیم ب می نامیدند [14] شرکت داشت.
بسیاری از مسئولان اتحادیه در کمیته های اردوی انتخابات رولاند ریگان Ronald Reagan شرکت کردند.
برای بسیاری، فرماندار جمهوری خواه کالیفرنیا فرد ناشناخته ای نیست. در واقع در پایان جنگ جهانی دوم، او به عنوان سخنگوی جنگ صلیبی برای آزادی (Crusade for Freedom) صندوق پول برای کمک به مهاجران اروپای شرقی که از کمونیسم فرار می کنند را ایجاد کرد، ولی در واقع این صندوق به انتقال نازی ها، فاشیست ها و اوستاشی های عضو اردوگاه ملت های ضد بلشویک اختصاص یافت. معاون رئیس جمهور، جرج بوش (معاون رونالد ریگان) در عین حال یک دوست است. او رئیس سازمان سیا، و فرماندۀ عملیات کوندور نیز بود.
دوران طلائی اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم
به محض ورود رونالد ریگان و جرج بوش به کاخ سفید، اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم با جدیت فعالیت های خود را از سر گرفت. ارتباطات پیشین مفید واقع شد. مجتمع نظامی و صنعتی ایالات متحده ایجاد یک شاخۀ آمریکائی اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم را تحت عنوان شورای جهانی صلح به عهده می گیرد. ژنرال جان سینگلوب ریاست آن را به عهده دارد و ژنرال دانیل او گراهام نیز معاونت او را عهده دار می گردد. ولی موضوع به همین جا متوقف نمی شود. مجتمع نظامی – صنعتی اتحادیۀ جهانی کمونیسم را به ابزاری محوری برای سرکوب کمونیسم در سطح جهانی تبدیل می سازد. در نتیجه، سینگلوب به عنوان رئیس اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم برگزیده می شود.
اتحادیۀ جهانی ضد کمونیستی در تمام جهات حرکت می کند :
برای مقابله با حضور شوروی در افغانستان، شورای امنیت آمریکا American Security Council بخش خاصی از اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم را تأمین مالی کرد : [15] این بخش خاص، کمیته برای افغانستان آزاد است (Committee for a Free Afghanistan) که مرکز آن در بنیاد هریتاژ مستقر شده بود. عملیات به مناسبت دیدار مارگارت تاچر Margaret Thatcher و لرد نیکلا بتل Nicholas Bethell رئیس MI6 از ایالات متحده آغاز شد. عملیات توسط ژنرال میلنور رابرتز J. Milnor Roberts مدیریت می شد. کمیته مستقیماً به «مبارازن آزادی» کمک لوژیستیکی می رساند که تصمیم گیرندۀ آن رئیس سازمان سیا ولیام کیسی William Casey [16] و مدیریت آن نیز به عهده بن لادن بود [17].
مناسبات بین اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم و مرد بازرگان سعودی توسط یکی از همکاران غول امور عمرانی، شرکت سعودی بن لادن، شیخ احمد صالح جمجون صورت می گرفت و نخست وزیر سابق یمن جنوبی [18].
در فیلیپین، اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم توسط رئیس جمهور مارکوس نمایندگی می شود. ولی وقتی در سال 1986 مارکوس سرنگون شد، جان سینگلوب و ری کلین به آنجا رفتند تا رابطه های تازه ای را انتخاب کنند. یک یگان شبه نظامی راه اندازی کردند و ژنرال فیدل راموس Fidel Ramos [19]، فرانک کارلوچی [20]، ژرژ بوش و بن لادن را انتخاب کردند.
برای مبارزه علیه انقلاب ساندینیست در نیکاراگوئه، اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم یک پایگاه پشت جبهه با مستشاران آرژانتینی در ملک خصوصی جان هول John Hull در کوستاریکا ایجاد کرد. اتحادیه در عین حال از امکاناتی که هندوراس توسط فرماندۀ ستاد فرماندهی ژنرال گوستاوو آلوارس مارتینز Gustavo Alvarez Martinez پیشنهاد کرده بود استفاده کرد. ژنرال هندوراسی با استفاده از پوشش سازمان بین المللی پناهندگان مزدوران مسلح را به خدمت می گرفت.
در گوآتمالا، اتحادیۀ ضد کمونیسم روی ماریو ساندووال آلارکن Mario Sandoval Alarcon رهبر جنبش رهائی بخش ملّی حساب می کند. ساندووال که بین سال 74 تا 78 معاون رئیس جمهور بود، تنها صاحب اختیار کشور بهش مار می آمد، ژنرال رومئو لاکاس کارسیا Romeo Lucas Garcia تنها یک عروسک خیمه شب بازی بود. ساندووال بود که اسکادران های مرگ را سازماندهی کرد و طی پنج سال بیش از 13000 نفر را کشت.
در سالوادور، اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم به روبرتو دوبیوسون Roberto d’Aubuisson تکیه می کند که در آکادمی تایوان آموزش دیده بود و از کمک گوآتمالائی ها نیز برخوردار بود. او رئیس ANSESAL معادل محلی سازمان سیا بود و در عین حال یک گروه شبه نظامی راست افراطی از حزب جمهوری خواه ناسیونالیست را رهبری می کرد. دوبیوسون اسکادران های مرگ را سازماندهی کرد و از جمله کشیش اعظم اسکار رومرو Oscar Romero را به قتل رساند.
ولی موفقیت اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم موجب سقوط آن نیز شد. سال 1983، معاون وزیر دفاع فرد ایکله
Fred C. Iklé [21] یک کمیتۀ سرّی متشکل از 8 کارشناس ایجاد کرد، شورای دفاع از آزادی جان سینگلوب را به عنوان مدیر کل انتخاب می کند [22]. می دانیم که این کمیته مداخلۀ سرّی در افغانستان را برای مداخله در مناطق دیگر الگو سازی می کند : برای پیاده کردن آن در نیکاراگوئه، آنگولا، سالوادور، کامبوج، ویتنام، ولی در مورد جزئیات عملیاتی آن پروندۀ های کافی وجود ندارد.
در سال 1984، رونالد ریگان امور مالی خصوصی ایران گیت Irangateرا به طور کلی به اتحادیۀ و به ویژه به جان سینگلوب سپرده بود و به فرماندهی مستقیم سرهنگ اولیویه نورث Oliver North در شورای امنیت ملّی. رسوائی ایرانگیت در سال 1987 همه این ساخت و سازها به انضمام اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم را به هم می ریزد و از بین می برد.
Une liste partielle des membres de la WACL établie par Scott et Jon Lee Anderson et publiée dans Inside the League, (Dodd Mead & Company éd., 1986) est consultable dans notre bibliothèque électronique.
[1] Voir « Stay-behind : les réseaux d’ingérence américains », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 20 août 2001.
[2] ارتش فرانسه در جنگ دین بین فو به تاریخ 7 ماه مه 1954 شکست خورد.
[3] En outre, le 29 janvier 1955, le Congrès donne un blanc-seing au président Eisenhower. Il est autorisé à entrer en guerre pour défendre Taiwan si l’île est attaquée par les communistes.
[4] Voir « Révérend Moon, le retour », Réseau Voltaire, 26 mars 2001.
[5] شاهزاده سوپاسینو، معاون مجلس ملی لائوس، به تاریخ 23 آوریل 1971 در فرودگاه اورلی در پاریس مورد بازجوئی قرار گرفت. او در جمدان خود 60 کیلو هروئین خالص حمل می کرد.
[6] Ray S. Cline avait été l’analyste de référence pour le déclenchement de la guerre de Corée. Il fut chef de poste CIA à Taipei de 1958 à 1962. Il disposait d’une couverture de directeur de l’US Naval Auxiliary Communications Center. Il devint alors sous-directeur de la CIA à la faveur du mouvement de personnel qui sanctionna le fiasco de la baie des cochons. Il a publié des mémoires, Secrets, Spies and Scholars, Acropolis Books éd., 1976.
[7] Michael Laseter était le principal responsable de l’Église universelle et triomphante (CUT) d’Elizabeth Claire. La secte fut au centre d’un scandale au milieu des années soixante-dix alors que l’on découvrit un arsenal militaire à son siège californien. C’est un de ses autres responsables qui fut nommé comme directeur exécutif de l’antenne de la WACL en Afghanistan dans les années 80.
[8] La School of Americas fut transférée ultérieurement à Fort Benning, USA. Un annuaire complet des élèves de l’école, de 1947 à 1996, est disponible dans notre bibliothèque électronique.
[9] Cette opération semble avoir été conduite en lien avec Mgr Alfonso Lopez-Trujillo, qui était alors secrétaire général de la Conférence épiscopale latino-américaine (CELAM).
[10] Voir « 1980 : carnage à Bologne, 85 morts », Réseau Voltaire, 12 mars 2004.
[11] La Coalition nationale pour la paix par la force a rassemblé 257 membres du Congrès.
[12] Le lieutenant général Daniel O’Graham fut sous-directeur de la CIA chargé des relations avec les autres agences de renseignement (1973-74), puis directeur de la DIA (1974-76). Directeur exécutif de l’American Security Council, il fut l’un des principaux avocats de la « guerre des étoiles ». Il fonda High Frontier qu’il présida jusqu’à sa mort, en 1995.
[13] John K. Singlaub جان سینگلوب افسر دفتر خدمات استراتژیک (oss : Office of Strategie service) طی جنگ جهانی دوم بود. او چریک های کومینتانگ چیانگ کای شک راعلیه ژاپنی ها آموزش می داد. طی جنگ کره رئیس پست سیا بود، سپس طی جنگ ویتنام فرماندهی کلاه سبزها را به عهده داشت. سپس در فورت بنینگ Fort Benning مستشار ضد شورش بود. بعد از بازنشستگی مدیریت آموزشی مشاورت امنیت آمریکا را به عهده گرفت. و به همین عنوان نیز به مقام ریاست مشترک اتحادیه و سپس ریاست اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم نائل آمد.
[14] در سال 1975، دست راستی های افراطی سازمان سیا را متهم دانستند که گوئی کمونیست ها در آن نفوذ کرده اند، و خطر سر خرا دست کم گرفته است. رئیس جمهور آمریکا فورد جرج بوش را به ریاست آژانس برمی گزیند و نظارت بر نتایج کارشناسی را به عهدۀ او واگذار می کند. و بر این اساس« تیم ب » توسط ریچارد پیپ Richard Pipes تشکیل شد. این تیم پروندۀ هشدار دهنده ای منتشر کرد و موجب راه اندازی مسابقۀ تسلیحاتی شد. امروز می دانیم که هیئت پیپ عمداً پرونده سازی کرده بود تا بازار مجتمع نظامی و صنعتی را فعال سازد. در مورد این موضوع مقاله های زیر را بخوانید :
Voir à ce sujet : « Les marionnettistes de Washington », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 13 novembre 2002. Et “دانیل پایپز، کارشناس نفرت”, بوسيله ىتی یری میسان, ترجمه حمید محوی, شبکه ولتر, 30 مارس 2015, www.voltairenet.org/article187188.html
[15] تأمین مالی توسط بیناد ملی برای دموکراسی از سال 1984 به عهده گرفته شد. بنیاد نام برده بخشی از بودجه های دریافت شده را به حساب سازمان های بشر دوستانه که در خدمت اهداف سیاسی شان در افغانستان بود واریز کرد، به ویژه پزشکان بدون مرز به مدیریت برنادر کوشنر Bernard Kouchner و کمک های پزشکی بین المللی.
[16] ایالات متحده آگاهانه افغانستان را بی ثبات ساختند، ولی از وسعت مداخلۀ نظامی مسکو شگفت زده شدند. در نتیجه همپیمانان خود را بسیج کرد، نه برای « آزاد سازی » افغان ها بلکه برای جلوگیری از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی که راهی به آبهای عمان پیدا نکند.
[17] سال 1983، اتحادیۀ جهانی ضد کمونیسم تی شرت هائی با تصویر اسامه بن لادن و نوشته ای به این عبارت « Support the Afghan Freedom Fighter. He Fights For You ! » (از مبارز افغان پشتیبانی کنید. او به برای شما می جنگد !) منتشر کرد.
[18] اسامه بن لادن در آن دوران به عنوان یک مسلمان مؤمن معرفی نمی شود، بلکه به عنوان بازرگان ضد کمونیست معرفی می شود که توسط شاهزاده ترکی رئیس سرویس اطلاعاتی سعودی انتخاب شده بود تا در کنار ایالات متحده علیه شوروی ها در افغانستان مبارزه کند. بن لادن ابتدا به ایجاد زیربناهای ضروری برای «مبارزان آزادی» می پردازد، سپس مدیریت جذب مجاهدین از خارج را به عهده می گیرد. بعدها به مسلمان مؤمن تبدیل می شود که اقتدار لازم را در رابطه با مجاهدین بدست آورد.
[19] ژنرال فیدل راموس Fidel Ramos سال 1992 به ریاست جمهوری فیلیپین برگزیده شد. در پایان دورۀ ریاست جمهوری اش در سال 1998، به شرکت کارلیل Carlyle پیوست. متن زیر را نیز می توانید بخوانید.
Voir « Le Carlyle Group, une affaire d’initiés », Réseau Voltaire, 9 février 2004.
[20] Voir « L’honorable Frank Carlucci » par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire du 11 février 2004.
[21] Fred C. Iklé était l’adjoint de Caspar Weinberger au Pentagone. Ce « guerrier froid » historique est aujourd’hui membre du Center for Security Policy (CSP), du Project for a New American Century (PNAC) et administrateur de la Smith Richardson Foundation.
[22] این کمیته شامل ژنرال ها : هاری ادرهوت Harry Aderholt و ادوارد لانسدال Edward Lansdale، سرهنگ جان واجلستاین John Waghelstein ، سیل داس Seale Doss ، ادوارد لوتواک Edward Luttwak، سرگرد اندی مسینگ F. Andy Messing و سام سرکیسان Sam Sarkessian.