چنانچه چنگ سوریه را تنها به صورت یک واقعه ی منطقه ای در نظر نگیریم ، و آن را به چشم بحرانی جهانی که یک ربع قرن در جریان بوده است تصور کنیم ،هم اکنون نتایج پایان گرفتن آن می تواند سرآغاز خصومت های نوینی گردد . پایان آن برابر است با از میان برداشتن یک ایدئولوژی ، که همان موضوع جهانی شدن و کاپیتالیزم مالی است . ملت هایی که این موضوع را درک نکرده اند ، به خصوص در اروپای غربی ، خود را تافته ی جدا بافته از این جهان می پندارند .
جنگ های جهانی با وجود یک طرف پیروز و یک طرف مغلوب پایان نمی گیرند . پایان آنها ، با ترسیم مرزبندی های جدیدی در جهان همراه است .
در جنگ اول جهانی ، با شکست امپراطوری آلمان ، روسیه ، اتریش و مجارستان و عثمانی همراه بوده . و بحران و خصومت ها با تشکیل سازمانی جهانی پایان گرفت ، سازمان ملت ها ( اس دی ان ) که مامور پایان دادن به دیپلماسی پنهانی بود ومی بایستی با داوری ، هر بحرانی را میان اعضای خود حل کند .
در جنگ دوم جهانی ، با پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر رایش نازی و امپراطوری نیپون ژاپن هاکو ایشی او پایان گرفت ، که هم زمان با آن رقابت متحدان برای تسخیر بازمانده ی متفقان آغاز گردید . این موضوع سبب ایجاد سازمان نوینی گردید که به سازمان ملل معروف شد ، که مسئولیت جلوگیری از جنگ های جدید و پیاده سازی عدالت بین المللی را با کمک دو عنصر قانون گذار بر عهده داشت : نشست عمومی که در آن هر دولتی رای خود را داشت -بدون در نظر گرفتن مساحت و قدرت آن - همچنین شورای امنیت که با اتفاق پنج دولت پیروز اصلی جنگ تشکیل شد .
جنگ سرد ، جنگ سوم جهانی نبود . و با انحلال اتحاد جماهیر شوروی پایان نگرفت ، بلکه تمام عناصر تشکیل دهنده ی این جنگ بر سر خودش فرو ریخت . به دنبال این فرو پاشی ،تشکیلات جدیدی به وجود نیامد ، بلکه دولت های درون اتحاد جماهیر شوروی به طور مستقل وارد سازمان ملل شدند .
جنگ سوم جهانی از یوگسلاوی آغاز گردید ، و ادامه ی آن در افغانستان و عراق و گرجستان ، و لیبی و یمن و در پایان سوریه اتفاق افتاد . میدان رزم بالکان و قفقاز بود که هم اکنون آن را ( خاور میانه ی بزرگ ) می نامند . این به بهای جان تعداد کثیری از جماعت مسلمان و مسیحی ارتدکس منطقه تمام شد ،و به سمت جهان غرب گسترش نیافت . و پس از نشست میان پوتین و ترامپ در هلسینکی ، به یک نتیجه گیری کلی انجامید.
تحولات عمیق که در این ۲۶ سال گذشته جهان را تغییر داده اند ،بخشی از قدرت دولت ها را به سوی عوامل دیگری هدایت کردند ، که عوامل مدیریتی ، خصوصی سازی و به عکس بوده است . به طور مثال ، می توان از داعش یاد کرد که خود را دولتی مستقل می خواند و دارای ارتشی منحصر به خود بوده است . همچنین ژنرال پترائوس ، از زمانی که رئیس سازمان سیا گردید ، توانست بزرگترین شبکه ی قاچاق اسلحه ی تاریخ را ترتیب دهد
و این شبکه را حتا پس از اعلام کنار گیری خود ، به صورت سازمانی خصوصی ادامه دهد که آن بنیاد انتفاعی (ک ک ار) می باشد
این وضعیت را می توان به صورت برخورد میان طبقه ی حاکمه چند ملیتی از یک سو ، و دولت های مسئول در برابر ملت های خود از سوی دیگر ،نامید .
بر عکس تبلیغاتی که: وجود جنگ ها را به شرایط خاص موجود نسبت می دهد ، این جنگ ها میان رقبایی اتفاق می افتد که دارای بلند پروازی های عمیق و کهنی می باشند . دولت ها ، با گذشت سالیانی طولانی بر علیه یکدیگر قیام می کنند . و تنها با مرور زمان می توانیم دلیل وجود این بحران ها را دریابیم .
به طور مثال ، امروز اکثریت مردم می دانند که علت محاصره ی منشوری( چین در سال ۱۹۳۱ توسط ژاپن چه بوده است) . هم اینطور علت تصرف چکوسلواکی توسط آلمان در سال ۱۹۳۸.و این دو موضوع ، ایدئولوژی نژادپرستانه ای که در طی جنگ دوم جهانی رخ داد را روشن می کند . همچنین ، هنوز خیلی ها علت جنگ بوسنی - هرزگووین را در سال ۱۹۹۲ درک نکرده اند ،و نمی دانند که این اتحاد میان سازمان ناتو و اسلام سیاسی بوده است که برای نابود سازی جهان اسلام طراحی شده بود [1].
– امروزه ، با وجود فعالیت های خبرنگاران و تاریخ دانان ، بسیاری متوجه توطئه ی حاکم که ما قربانیان آن بوده ایم نشده اند . آنها نمی توانند بپذیرند که سازمان ناتو می خواهد با در هم ریختن عربستان سعودی و ایران ، در اروپا اقداماتی انجام دهد . این موضوع را نمی توان منکر شد [2].
حتا ، برخی حاضر به پذیرفتن این مطلب نمی باشند که القاعده ،که متهم ردیف اول حادثه ی یازده سپتامبر در آمریکا بوده است ، به دستور این سازمان در لیبی و سوریه عملیاتی را انجام می داده . این موضوع نیز قابل انکار نیست [3]
طرح اولیه ،ایجاد بحران میان جهان اسلام و جهان مسیحی ارتدکس بوده است ، اما در میان راه مسیر خود را تغییر می دهد . و جنگ میان ٬٬ تمدن ها ٬٬ اتفاق نمیافتاد . بلکه ایران شیعه مذهب ، علیه سازمان ناتو قیام می کند ، در حالی که در یوگسلاوی در حال جنگ است ، و به روسیه ی ارتدکس مسیحی می پیوندد ، تا سوریه را از بحران مذهبی نجات دهد .
ما باید چشمانمان را بگشاییم تا تاریخ را دریابیم ، و خود را در سپیده دم سیستم جدید جهانی قرار دهیم ، که در آن برخی از دوستان گذشته ، به صورت دشمنان فعلی درآمده اند و به عکس .
در هلسینکی ، ایالات متحده با روسیه پیمانی را نبست . بلکه این کاخ سفید بود . چرا که دشمنان مشترک آنان ، یک گروه چند ملیتی بودند که بر ایالات متحده حکومت می کنند . با توجه به اینکه این گروه چند ملیتی در ایالات متحده نماینده ی این کشور است و نه رئیس جمهور منتخب مردم ، و به همین علت نیز پیوسته پرزیدنت ترامپ را متهم و انگشت نما می کند .
این گروه چند ملیتی توانسته به عموم مردم جهان این تفکر را الغا کند که ایدئولوژی ها در این جهان مرده اند و تاریخ به پایان راه خود رسیده است . آنها موضوع جهانی شدن را طرح کرده اند ، که حاکمیت آنگلو ساکسون ها بر جهان از طریق زبان و نحوه ی زندگی آمریکایی است ، درست همانند نتایج تحولات تکنولوژیک و حمل و نقل و روابط عمومی .این گروه به ما اطمینان خاطر داده است که یک سیستم سیاسی واحد ، برای کل جهان الگو می باشد ، که آن دموکراسی است ( به مفهوم حکومت مردم ، توسط مردم برای مردم ) . و می توان این الگو را به زور به همه تحمیل نمود . در خاتمه نشان داده که انتقال آزاد انسا ن ها و سرمایه ها ، راه حل تمام مشکلات از جمله کاریدی و سرمایه گذاری است .
این ادعا که ما به طور روزمره پذیرفته ایم ، نمی تواند حتا یک دقیقه در برابر تفکر مقاومت کند .
در پشت این لاف ها و دروغ ها ، این گروه چند ملیتی به طور سیستماتیک توانسته حکومت دولت ها را فرسوده سازد و تمامی ثروت ها را به دست بگیرد .
طرف های پیروز این جنگ طولانی ، به عکس از این عقیده پیروی می کنند که برای به دست گرفتن سرنوشت ، انسان ها باید به صورت سازمان مللی جمع شوند که به لحاظ سرزمین ، تاریخ و پروژه ی مشترک باشد . و در نتیجه ، می توانند اقتصاد ملی را در برابر پول سازمان های چند ملیتی حفظ نمایند .
ما شاهد جام جهانی فوتبال بودیم . و چنانچه ایدئولوژی جهانی شدن پیروز می شد ،ما نه تنها از تیم ملی خود می بایستی حمایت می کردیم ، بلکه از تیم بقیه ی کشور ها نیز با توجه به ساختار و ظاهر فوق ملی مشترک حمایت می کردیم . به طور مثال ، بلژیکی ها و فرانسوی ها به طور هم زمان با تکان دادن پرچم های اتحادیه ی اروپا این کار را می کردند . اما هیچ کس حتا تصور این موضوع را نمی کرد . همین امر نشان می دهد که چه گودالی میان تبلیغاتی که ما به طور روز مره تکرار می کنیم ، و رفتار واکنشی ما وجود دارد . بر عکس ظواهر موجود ، و پیروزی ظاهری جهانی شدن ، نتوانسته بر وجود و رفتار ما تاثیری داشته باشد .
این تنها یک حادثه نیست که در سوریه که دولتی هزاران سال پیش در آن شکل گرفت ، محلی است که این جنگ جهانی خاتمه می یابد . در سوریه ، دولتی واقعی وجود داشت که پیوسته در حال عمل بود ، و ملت و ارتش و رئیس جمهور آن توانستند در برابر این اتحاد غول آسای جهانی تاریخ مقاومت کنند : اتحادی که از سوی ۱۱۴ دولت عضو سازمان ملل به وجود آمده بود .
[1] “میلیاردها دلار جنگ افزار علیه سوریه”, بوسيله ى تی یری میسان, ترجمه حمید محوی, شبکه ولتر, 22 ژوئيه 2017, www.voltairenet.org/article197208.html
[2] Les Dollars de la terreur : Les États-Unis et les islamistes, Richard Labévière, Grasset, 1999.
[3] Wie der Dschihad nach Europa kam. Gotteskrieger und Geheimdienste auf dem Balkan, Jürgen Elsässer, Kai Homilius Verlag, 2006.