رسانه های غربی از عملیات نظامی در سوریه مطالب ناچیزی منتشر می کنند و یا این که گزارشاتشان منحصر است به بمباران پیروزمندانۀ جهاد طلبان داعش توسط متفقین، در حالی که روس ها شهروندان غیر نظامی را می کشند. با این حساب برای عموم مردم مشکل است که اطلاعات دقیق و روشنی از وضعیت کنونی داشته باشند، با آگاهی به این امر که هر دو جبهه در حال تدارک و آماده سازی جنگ افزارهایشان برای یک نبرد گسترده ای هستند. تی یری میسان در اینجا به آنچه در شرف تکوین است می پردازد.
ولی سکوتی که روی عملیات نظامی در عراق و سوریه سایه انداخته به این معنا نیست که جنگ متوقف شده است، بلکه باید آن را به این معنا درک کنیم که بازیگران اصلی در جبهه های مختلف در حال آماده سازی دور تازه ای از نبردها هستند.
نیروهای متفقین
در جبهۀ امپراتوری هرج و مرج بزرگی دیده می شود. با توجه به صدور بیانیه های متناقض از سوی رهبران ایالات متحدۀ آمریکا، درک اهداف واشنگتن برای ما ناممکن بنظر می رسد، البته در صورتی که واقعاً هدف مشخصی را پی گیری می کنند و چنین هدفی وجود خارجی داشته باشد. حداکثر می بینیم که ایالات متحده را دست فرانسه را باز گذاشته است که ابتکار عمل بخشی از متفقین را به عهده بگیرد، ولی در این مورد خاص نیز از اهداف عینی آن بی اطلاع هستیم.
روشن است که فرانسه رسماً اعلان کرده که می خواهد داعش را در پاسخ به حملات تروریستی 13 نوامبر در پاریس تخریب کند، ولی چنین طرحی را پیش از حملات تروریستی به پاریس نیز مطرح می کرد. البته بیانیه های پیشین وجهۀ ارتباطاتی و رسانه ای داشت، ولی خالی از واقعیت عینی بود.
در نتیجه مسید آلسانوف Mecid Alsanov (نام کشتی نفت کش) متعلق به شرکت BMZ از گروه بلال اردوغان بندر فو–سور- مر Fos-sur-Mer (در جنوب فرانسه) را در 9 نوامبر 2015 ترک کرد. این کشتی نفت کش بی شرمانه و بی آن که مجبور به پاسخ گوئی به مراجع قانون بازرگانی بین المللی باشد، ظاهراً نفت استخراج شده از منابع نفت اسرائیل و در واقع نفت دزدیده شده از منابع سوریه توسط داعش را حمل می کرده و تحویل بندر فرانسوی داده است. امروز هیچ موردی وجود ندارد تا نشان دهد که چیزی در این زمینه ها تغییر کرده باشد و ما را متقاعد سازد که از این پس می توانیم آخرین بیانیه های رسمی فرانسه را جدی بگیریم.
رئیس جمهور فرانسه فرانسوآ هولاند و وزیر دفاع فرانسه ژان ایو دریان Jean-Yves Le Drian به ناو هواپیما بر شارل دوگل در ساحل سوریه رفتند و بی هیچ توضیحی تغییر مأموریت این کشتی را اعلان کردند. در واقع فرماندۀ مرکز فرماندهی ژنرال پی یر دو ویلیه Pierre de Villiers از پیش اعلان کرده بود که مسیر این کشتی به خلیج فارس تغییر کرده است.
گروه هوا دریای متشکل پیرامون ناو هواپیمابر شارل دوگل مرکب است از 18 رافال نیروی دریائی، 8 سوپر اتاندار مدرنیزه شده، 2 هاوکی (هواپیمای تجسسی)، 2 دولفین (بالگرد) و 1 الوئت 3 (بالگرد)، ناوچۀ دفاع هوائی شوالیه پل Chevalier Paul، ناوچۀ ضد زیر دریائی لاموت پیکه La Motte-Picquet، کشتی فرماندهی و تدارکاتی مارن Marne، ناوچۀ بلژیکی لئوپارد اول و ناوچۀ آلمانی اوگسبورگ Augsburg، و یک زیر دریائی تهاجمی هسته ای که البته وزارت دفاع چنین موردی را انکار کرده است. در پیوند با این مجموعه ناوچۀ سبک رادارگریز کوربه Courbet را نیز باید اضافه کنیم که در مذیترانۀ شرقی باقی مانده است.
نیروهای اروپائی به نیروی عملیاتی 50 از ناوگان مرکز فرماندهی ایالات متحده پیوسته اند. این مجموعه از این پس از 60 شناور تشکیل شده است.
مقامات فرانسوی تأیید کرده اند که ژنرال دوم رنه ژان کرینولا René-Jean Crignola فرماندهی این نیروی بین المللی را به عهده گرفته است، البته بی آن که به این موضوع اشاره کنند که فرماندهی او تحت فرماندهی ناوگان پنجم ایالات متحده، به فرماندهی ژنرال دوم کوین دونگان Kevin Donegan است که خود او نیز تحت فرماندهی لایود اوستین سوم Lloyd J. Austin III، فرماندۀ مرکز فرماندهی می باشد.
در واقع اصل و قاعدۀ مطلق امپراتوری همواره بر این محور استوار است که فرماندهی عملیات همیشه به فرماندهان ایالات متحده منحصر می گردد و هم پیمانان تنها نقش کمکی دارند.
در نتیجه خارج از امتیاز نسبی که به ژنرال دوم فرانسوی اعطا کرده اند، در همان وضعیتی می باشیم که در فوریه گذشته با آن آشنائی داریم : یعنی اتحادیۀ بین المللی می بایستی علیه داعش اقدام کند، طی یک سال، البته پرواز های شناسائی شان را افزایش دادند ولی به آن که به داعش دست بزنند، بجای آن سامانه های نفتی چین را تخریب کردند. در این مورد نیز هیچ نشانی در کار نیست که بتوانیم نتیجه بگیریم که تحولی ایجاد شده و یا خواهد شد.
اتحادیه اعلان کرد که چندین بمباران انجام داده و چندین ساخت و ساز داعشی را تخریب کرده است، با این وجود دعاوی آنها قابل مشاهده است و پیش از همه تردیدآمیز بنظر می رسد زیرا به این علت که از سازمان تروریستی هیچ اعتراضی شنیده نشد.
از این ماجرا می توانیم نتیجه بگیریم که فرانسه می خواهد استراتژی خاص خودش را به پیش ببرد، ولی ایالات متحده هر آن می تواند ادارۀ امور را به دست گیرد.
نیروهای تروریست
در اینجا می توانیم سازمان های تروریستی را مثل ناتو به شکلی ارزیابی کنیم که گوئی این گروه ها تشکیلاتی مستقل هستند که از هیچ کجا برآمده اند، با تمام سلاح ها و قطعات یدکی و حقوق ماهیانه ای که به مبارزانشان می پردازند. به شکل جدی تر، جهاد طلبان مزدوران مسلحی هستند که در خدمت ترکیه، عربستان سعودی و قطر می باشند (بنظر می رسد که امارات متحدۀ عربی از این مجموعه حذف شده است)، به این مجموعه باید شرکت های چند ملیتی مثل آکادمی (بلاک واتر سابق)، کوهلبرگ کراویس رابرتس KKR و اکسون موبیل را نیز اضافه کنیم.
ترکیه گسترش نظامی اش را در باشیکا (در عراق) به پشتیبانی کردهای جبهۀ رئیس جمهور غیر قانونی مسعود بارزانی ادامه می دهد، در حالی که دور ریاست جمهوری مسعود بارزانی به اتمام رسیده ولی هنوز از ترک قدرت امتناع می کند. دولت عراق به آنکارا اخطار کرد که سربازان و خودروهای زرهی اش را از عراق خارج کند. ولی آنکارا پاسخ داد که این نیروها را برای حفاظت از مستشارانی فرستاده است که در چهار چوب توافق بین المللی عمل می کنند و این نیروها را خارج نخواهد کرد و حتی اعلام کرد که 1000 سرباز و 25 تانک به این مجموعه اضافه کرده است.
عراق به شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب شکایت کرد، ولی هیچ کجا به هیچ واکنشی نیانجامید.
ترکیه و استاندار قدیمی موصل، اثیل نجیفی می خواهند در خارج ساختن شهر از دست داعش حضور داشته باشد تا از تسخیر آن توسط نیروی بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) که اکثراً شیعه مذهب هستند جلوگیری کنند.
روشن است که، همه در عالم رؤیا به سر می برند : رئیس جمهور غیر قانونی مسعود بارزانی خیال می کند که هیچکس به ضمیمه سازی منطقۀ نفت خیز کرکوک و کوه های سنجر معترض نخواهد شد، رخبر کردهای سوریه صالح مسلم در این رؤیا به سر می برد که به زودی رئیس جمهور کردستان خواهد شد و جامعۀ بین الملل نیز چنین اختراعی را به رسمیت خواهد شناخت، رئیس جمهور رجب طیب اردوغان نیز در این پندار غرق شده است که گوئی اعراب منطقۀ موصل آرزو می کنند که توسط ترک ها آزاد شوند و مثل دوران امپراتوری عثمانی زیر سلطۀ آنها زندگی کنند.
از سوی دیگر، ترکیه در اوکراین بریگاد بین المللی اسلام گرا را مستقر ساخته است که آن را رسماً در ماه اوت گذشته بنیانگذاری کرد. این جهاد طلبان که از منطقۀ عملیاتی سوریه انتخاب شده بودند، در خروسن به دو بخش تقسیم شدند. اکثر آنها در بطن بریگادهای شیخ مانور Cheikh Manour و جوخار دادایوف Djokhar Doudaïev برای مبارزه به دونباس گسیل شدند. و بخش دیگر که بهترین عناصر را تشکیل می دادند به روسیه فرستاده شدند تا اقتصاد کریمه را تخریب کنند. بر این اساس آنها موفق شدند تمام الکتریسیتۀ جمهوری را به مدت 48 ساعت قطع کنند.
عربستان سعودی مزدورانش را در ریاض جمع کرده تا در گفتگوهای آینده که توسط رئیس امور سیاسی در سازمان ملل متحد، نئو محافظه کار ایالات متحده جفری فیلتمن Jeffrey Feltman سازماندهی خواهد شد، نمایندگی داشته باشد.
سعودی ها نمایندگان القاعده و داعش را دعوت نکرده اند، و تنها گروه های وهابی مانند جیش الاسلام یا احرام الشام با آنها کار می کنند. از دیدگاه نظری، در این گردهمآئی «گروه تروریستی» که نامش در فهرست شورای امنیت در سازمان ملل متحد به ثبت رسده باشد وجود نداشت، ولی عملاً تمام شرکت کنندگان در طبن و به نام و در کنار القاعده و داعش مبارزه می کنند بی آن که پرچم آنها را در دست داشته باشند، و اغلب این گروه ها توسط شخصیت هائی هدایت می شوند که به القاعده و یا داعش تعلق داشته اند. به عنوان مثال، احرام الشام پیش از رویدادهای سوریه توسط اخوان المسلمین و مقامات عالی رتبۀ القاعده و از نزدیکان اسامه بن لادن بنیانگذاری شد.
با ادامۀ همان کنشی که پیش از مداخلۀ روسیه داشتند، شرکت کنندگان در یک «راه حل سیاسی» به توافق رسیدند که با کنار گذاشتن بشار اسد رئیس جمهوری بشار که به شکل دموکراتیک برگزیده شده است و سپس تقسیم قدرت بین آنها و مؤسسات جمهوری. بر این اساس، گرچه تمام امیدشان را برای پیروز نظامی از دست داده اند، روی تسلیم جمهوری عرب سوریه پافشاری می کنند.
نمایندگان کرد سوریه به این گردهمآئی دعوت نشده بودند، و ما می توانیم نتیجه بگیریم که عربستان سعودی طرح کردستان ساختگی را به عنوان موضوعی قابل تفکیک از سرنوشت بقیۀ سوریه می داند. در اینجا یادآوری کنیم که یگان های مدافع خلق اکنون شورای دموکراتیک سوریه را برای تقویت توهم اتحاد کردهای صالح مسلم با عرب های سنی مذهب و مسیحیان ایجاد کرده اند، در حالی که در واقع عملاً در منطقه با یکدیگر برخورد می کنند.
در هر صورت، تردیدی وجود ندارد که ریاض از تلاش های ترکیه برای ایجاد کردستان پشتیبانی می کند تا کردهای ترکیه را به آنجا تبعید کند. در واقع از این پس روشن است که عربستان سعودی در زمینۀ لوژیستیک به ترکیه در ماجرای پرتاب موشک هدایت شونده علیه سوخوی 24 روسی کمک رسانده است.
سرانجام قطر همواره به شکلی رفتار می کند که از دوران برکنار شدن امیر حامد در دو سال پیش در جنگ دخالتی ندارد. با این وجود در مورد عملیات سرّی که نه علیه دمشق بلکه علیه مسکو هدایت شده، مدارک روی هم انباشت می شود : از جمله، وزیر دفاع قطر در پایان سپتامبر از اوکراین سلاح ضد هوائی مدرن پشورا 2 د (Pechora-2D) را برای جهاد طلبان خریداری کرد تا به این وسیله بتوانند نیروهای روسیه را تهدید کنند، و اخیراً عملیاتی را زیر رچم دروغین علیه روسیه سازماندهی کرد. همواره در رابطه با اوکراین، در پایان ماه اکتبر 2000 بمب خوشه ای OFAB 250-270 ساخت روسیه را خریداری کرد، و روز 6 دسامبر تعدادی از این بمب ها روی جبهۀ ارتش عرب روسیه پرتاب کرد، به شکلی که متعاقباً روسیه را به ارتکاب اشتباه متهم سازد. در این مورد خاص نیز، با وجود تمام مدارک، هیچکس در سازمان ملل متحد واکنشی نشان نداد.
نیروهای میهن دوست
نیروهای روسی از 30 سپتامبر جهاد طلبان را بمباران می کنند، و پیشبینی کرده اند که این حملات تا 6 ژانویه ادامه خواهد یافت. حملات روسیه به طور کلی سنگرهای زیر زمینی که گروه های مسلح ساخته اند، و مجموع لوژیستیک آنها را هدف می گیرد. طی این مدت تغییر اندکی را در منطقه مشاهده می کنیم، یعنی حداکثر می بینم که جهاد طلبان به سوی عراق و ترکیه حرکت کرده اند.
ارتش عرب سوریه و هم پیمانانش درآغاز 2016 عملیات گسترده ای را تدارک دیده اند. طرح آنها چنین است که با تحریک قیام عمومی مردمی که زیر سلطۀ جهاد طلبان به سر می برند و تسخیر هم زمان تمام شهرهای کشور، به استثناء پالمیرا، به شکلی که مزدوران را به عقب نشینی به مناطق صحرائی وادار کنند. خلاف عراق که 120000 سنی بعثی برای انتقام از برکناریشان از قدرت توسط ایالات متحده به نفع شیعیان، به داعش پیوستند، در سوریه افرادی که خواهان «خلافت» باشند بسیار اندک هستند.
روز 21 و 22 نوامبر، ارتش روسیه با هم پیمان خود سوریه در مدیترانه رزم آزمایش هائی انجام دادند. فرودگاه های بیروت (در لبنان) و لاماکا (در قبرس) می بایستی موقتاً تعطیل شوند. روز 23 و 24 نوامبر، پرتاب موشک های روسی روی مواضع داعش موجب بسته شدن فرودگاه اربیل و سلیمانیه (در عراق) شد. در واقع این گونه بنظر می رسد که ارتش روسیه گسترش ارتش خود را به آزمون می گذارد، در زمینۀ منع استفاده از ارتباطات و فرماندهی های ناتو. در هر صورت زیر دریائی روستوف سور دون Rostov-sur-le-Don روز 8 دسامبر از دریای مدیترانه به سوی ساخت و ساز های داعش موشک پرتاب کرد.
روسیه که تا کنون پایگاه حمیمیم (در نزدیکی لاذقیه) را در اختیار داشت، از پایگاه هوائی ارتش عرب سوریه در دمشق نیز استقاده می کند، و پایگاه تازه ای در الشعیرات (در نزدیکی حمص) ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، مقامات عالی رتبۀ روسی در حال بررسی امکان ایجاد چهارمین پایگاه در شمال شرقی سوریه هستند، یعنی در مجاورت مرز ترکیه و عراق.
سرانجام، یک زیر دریائی ایرانی نیز به ساحل طرطوس رسیده است.
حزب الله که قابلیت عملیات کوماندوئی خود را در آزاد سازی خلبان سوخوی روسی نشان دادند که در اسارت شبه نظامیانی که توسط ارتش ترکیه سازماندهی شده بودند، این بار قیام مردم شیعه مذهب را آماده می کنند، در حالی که ارتش عرب سوریه با %70 سنی، روی قیام مردم سنی مذهب متمرکز شده اند.
دولت سوریه با جهاد طلبان حمص به توافق رسید و آنها پذیرفتند که شهر را ترک کنند. حمص زیر نظر سازمان ملل متحد از جهاد طلبان تخلیع شد، به شکلی اکروز دمشق، حمص، حما، لاذقیه و دیر الزور کاملاً امنیت سازی شده است. تنها حلب، ادلب و رقه باقی مانده است.
خلاف دعاوی رسانه های غربی، روسیه به هیچ عنوان قصد ندارد شمال کشور را به فرانسه، اسرائیل و انگلستان بسپارد تا کردستان خودشان را بسازند. طرح مین دوستانه آزاد سازی تمام مناطق مسکونی کشور را پیشبینی کرده است، به انضمام رقه «پایتخت کنونی خلیفه».
آرامش پیش از توفان.